تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۲۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
سه روز بود که به خانه برگشته بودم و سمیر هنوز با من سرسنگین بود. میدانستم به خانه که میرسد، تمام ژستهای روشنفکرانهاش را پشت در جا میگذارد. دوست داشت در خانه همانند بابا یحیی زندگی کند؛ همانطور که سعیده خانم مثل پروانه دور بابا یحیی میگشت و تمام کارهای او را خودش انجام میداد، حتی اجازه نمیداد کسی از بچهها برای شوهرش یک لیوان آب ببرد. همین هم بود که بابا اینقدر سعیده خانم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
کاش... به مهر خوندید.
۸ ماه پیشسیتا
00ولی باز هم سمیر مثل همیشه رفتار کرده وقتی آوا مخالف بچه دار شدن بوده این بلا رو سر خودشون در آورده
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
خودشیفتگی سمیر کار دستش داد.🌺
۸ ماه پیشاسرا
00اینجاپای مینومیایدوسط بعدسمیردنبال بچه دارشدن ممنون فاطمه زیبابی هیچ نقصی
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺مینو بعد چند سال تلاش بالاخره خراب کاریش رو به بار آورد.سمیر هم در تلاش برای دوری از مینو بود ولی بالاخره...
۸ ماه پیشماهرخ
00چقدر خوبه مادرها پسرانی پرورش بدن ک احترام به جنس مخالف رو بلد باشن و به خواسته ها و موفقیت هاشون ارزش قائل بشن . مامان سمیر هم اندازه سمیر توی این خیانت مقصر بود چون همیشه مدافع پسرش بود حتی به غلط
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
موافقم.گناه سعیده خانم هم کم از سمیر نیست.🌺
۸ ماه پیشAa
00پس اینا از قبل کلی مشکل داشتن که مینو هم از این موضوع سو استفاده کرد،عالی بود ممنون🙏💐
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
بله. سمیر پایهی خیلی چیزا رو توی این رابطه خراب کرده بود.🌺
۸ ماه پیش
دلنیا
10کاش هیچ وقت هیچ مردی پنهان کاری و خیانت نمیکرد ... رمانت خیلی قشنگه 🤍